وبلاگ رسمی رضاپودینه

🌐Reza Pudineh officialpage🌐

وبلاگ رسمی رضاپودینه

🌐Reza Pudineh officialpage🌐

محیطی برای دسترسی به محتوای تخصصی و آموزشی و تحلیلی

پیام های کوتاه

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توسعه کسب و کار» ثبت شده است

اهمیت یادگیری مهارت ارتباط موثر چیست؟

ارتباط و مهارت ارتباطی، بر خلاف آنچه در نگاه نخست به نظر می‌رسد کار ساده‌ای نیست.

اگر بخواهیم کمی دقیق‌تر فکر کنیم، ما با مهارت ارتباطی می‌خواهیم بخشی از ساختاری را که در مغزمان شکل گرفته به مغز فرد دیگری در نقطه‌ی دیگری منتقل کنیم و ساختار مغز او را تغییر دهیم.

برای اینکار از ابزارهای کلامی و غیرکلامی استفاده می‌کنیم و امیدواریم آنچه در ذهن ما نقش بسته است، به همان شکل در ذهن طرف مقابل ثبت شود.

با توجه به این توضیح، اگر چه در تعریف ارتباط موثر صرفاً از چند جمله و تعبیر ساده استفاده می‌کنیم، اما لازم است همواره به خاطر داشته باشیم که اصل ماجرا، کاری بسیار پیچیده است و به سادگی در قالب کلمات قابل تشریح نیست.

تعریف ارتباط موثر:

ارتباط موثر رابطه ای است که در آن، طرف مقابل، پیام شما را با حداکثر دقت ممکن درک کند.

اکثر متخصصان ارتباطات بخشی اصلی و (گاه تمام) مسئولیت ارتباط موثر را بر عهد ه ی ارسال کننده ی پیام می گذارند.

تاکیدی بر این امر است که فرستنده ی پیام ها، مسئولیت دارد البته این به معنای انکار اهمیت نقش دریافت کننده نیست، بل/که از تمام توان خود برای افزایش اثربخشی ارتباط استفاده کند و به سادگی بی توجهی یا بی دقتی مخاطب را به بهانه ای برای کاهش اثربخشی ارتباط تبدیل نکند.

ضرورت مهارت ارتباط مؤثر:

*آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که سعی در برقراری ارتباط داشته باشید ولی مقصود شما درک نشده باشد؟ چه اتفاقی افتاده است؟ به چه نحو متفاوت دیگری می توانستید ان را انجام دهید؟

*آیا تا به حال ارسال یک پیام برای شما دشوار بوده است؟ چه اتفاقی افتاده است؟ چرا برخی اوقات گفان انچه که می خواهیم دشوار است؟

هدف از برقراری ارتباط با دیگران این است که بتوانید پیام خود را به آنها منتقل سازید. اگر شما بتوانید پیام خود را با موفقیت به دیگران تفهیم کنید، افکار و ایده های شما به طور مؤثر منتقل خواهد شد. در غیر اینصورت، نمی توانید نظر خودتان را با دیگران در میان گذارده و ارتباط شما با آنها به خوبی برقرار نشده و به شکست اهداف فردی یا حرفه ای شما خواهد انجامید. برای کلیه فعالیت های اجتماعی از جمله دوست یابی، ازدواج، تحصیل، اشتغال، برطرف ساختن نیازهای روزانه و ... نیازمند برقراری ارتباط مؤثر با دیگران هستیم و اگر این مهارت را به خوبی نیاموخته باشیم، اغلب فعالیت های اجتماعی ما انگونه که می خواهیم پیش نرفته و رضایت ما را تأمین نخواهد کرد. به عنوان مثال اگر شما نتوانید با همسر،فرزند، والدین یا رئیس تان به طور مؤثر ارتباط برقرار کنید، تعامل صحیحی بین شما شکل نمی گیرد و نمی توانید صحبت یا ایده های یکدیگر را درک منید. عدم توانایی برقراری ارتباط مؤثر باعث شکل گیری تعارضات بین فردی و در نهایت انزوا و تنهایی افراد خواهد شد.

توانایی برقراری روابط اجتماعی، یکی از نشانه های اصلی سلامت روان در افراد است. کسانی که از این توانایی برخوردار نیستند، غالباً دوستان اندکی داشته و شبکه اجتماعی و حمایتی محدودی دارند. دستیابی به پیوندهای اجتماعی و بدنبال آن احساس امنیت، آرامش، اهمیت و احترام، نیازمند برخورداری از برخی مهارتهای اجتماعی می باشد که مهمترین آنها را توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران تشکیل می دهد.

رضاپودینه مربی و مشاور کسب و کار

افراد بسیاری وجود دارند که به دلیل فقدان این مهارتها از رسیدن به اهداف اجتماعی شانم باز می مانند. اما خوشبختانه یکی از اصول مهارت های زندگی از جمله "ارتباط مؤثر" آن است که قابل یادگیری بوده و همه می توانند با فراگیری و تمرین ان عملکرد مؤثرتری در تعامل با دیگران داشته باشند. در ادامه با مفهوم ارتباط و مراحل برقراری یک ارتباط خوب و موانع بر سر راه آن آشنا می شویم.

مهارت سخنرانی و مهارت ارائه، مهارت گوش دادن، مهارت اسلایدسازی، تسلط کلامی و هر آنچه که معمولاً از آن حرف می‌زنیم، هیچ‌کدام هدف نیستند. بلکه ابزارهایی هستند که قرار است به اثربخشی ارتباط کمک کنند.

مهارت ارتباط موثر، از جمله مهارت هایی است که به طور خاص با دیگر مهارت ها، ارتباط مستقیم دارد. در اهمیت این مهارت می تواند گفت، ارتباط یک نیاز بنیادین روان شناختی است. در نظریه خود تعیین گری [1]STD  آمده است که انسان دارای سه نیاز روان شناختی بنیادین هست و انسان سالم، انسانی است که این سه نیاز را به اندازه تامین کرده باشد. این سه نیاز روان شناختی بنیادین عبارتند از:
 

  1. نیاز به ارتباط: یکی از علل افسردگی میانسالان، رو به رو شدن با آشیانه خالی است. این عارضه به خاطر از بین رفتن ارتباط میان والدین و فرزندان ازدواج کرده خود می باشد.
  2. نیاز به شایستگی: انسان از اینکه شایستگی اش مورد نقد قرار بگیرد، نفرت دارد.
  3. خودمختاری: انسان دوست دارد احساس عاملیت و استقلال کند. انسان سالم دوست دارد که خود، کارگردانی زندگی اش را به عهده بگیرد.  

با این بیان، انسان سالم، انسانی است که این سه نیاز را به اندازه تحقق داده است. سازمان سالم، نیز سازمانی است که مقررات آن، تامین کننده این سه نیاز برای انسان باشد.
در توضیح نیازهای بنیادین باید گفت، این نیازها دارای دو ویژگی است: نخست اینکه غیر اکتسابی و درونی است و دوم آنکه این امر یک نیاز همگانی است. امروزه یکی از موضوعاتی که به عنوان آسیب های زندگی دنیای پست مدرن می توان نام برد، همین تفردگرایی است که زمینه ساز تنهایی بیشتر انسان ها شده است. از همین روی از آن جهت که انسان نیاز به ارتباط با دیگران دارد و بدون توجه به این نیاز بنیادین نمی تواند زندگی کند، به نگهداری حیوانات خانگی روی آورده است.
شاید بتوان بدترین تنبیه انسان را محدود کردن همین نیازهای بنیادین شخص دانست. فردی که در زندان است دو نیاز عمده و بنیادین خود را از دست داده است: ارتباط و خودمختاری.
برخی بر این باور هستند که 85 درصد از زمان هوشیاری ما انسان ها در ارتباط با دیگران سپری می شود. این رابطه شامل روابط در فضای حقیقی و مجازی می باشد. اما آنچه در این میان مهم است و ارتباط مستقیمی با بهداشت روان انسان دارد، کیفیت این روابط است.
 
در بررسی سایر اختلالات هم بحث همینگونه است و این نشاندهنده آن است که روابط میان انسان ها، دارای اهمیت بسیار زیادی

است.
آنچه سخن را به سمت اهمیت یادگیری این مهارت سوق می دهد، این است که نیاز به ارتباط غیر اکتسابی است ولی داشتن روابط با کیفیت و دیگر مسایل برای داشتن یک ارتباط سالم و یا ناسالم اکتسابی و آموختنی است. از طریق تقویت مثبت و یا منفی، مشاهده و ... می توانیم این الگوهای ارتباطی را یاد بگیریم.


رضاپودینه مربی و مشاور کسب و کار

5 روش برای تبدیل شدن به یک رهبر قوی

 

  1. احساسات خود را مدیریت کنید

احساسات شما منشا اصلی برای میزان انرژی‌تان در طول روز هستند. بنابراین احساس خوب برابر است با انرژی بالا و احساس باعث می‌شود انرژی پایینی داشته باشید. برای این‌که یک رهبر خوب باشید باید احساسات خود را مدیریت کنید. وقتی بتوانید انرژی خود را مدیریت کنید، احساساتتان را هم مدیریت خواهید کرد.

  1. مهارت‌های خود را توسعه دهید

اگر برای رهبری یک گروه یا یک تیم مهارت لازم را نداشته باشید؛ هیچ چیزی نمی‌تواند شما را به یک رهبر خوب تبدیل کند. بنابراین نه‌تنها نیاز دارید روزبه‌روز مهارت‌های تخصصی خود را گسترش دهید، بلکه همیشه باید دنبال توسعه و بروزرسانی مهارت‌های رهبری در خودتان باشید. به‌این‌ترتیب با گذر زمان از نظر شخصیتی و مهارتی رشد چشمگیری خواهید داشت.

چگونه به یک مدیر موفق تبدیل شویم؟

 

اگر می‌خواهید به یک مدیر موفق تبدیل شوید، باید روی این مسئله کار کنید، زیرا موفقیت هیچ‌گاه تصادفی اتفاق نمی‌افتد. رسیدن به درجه و سمت مدیریت ضامن موفقیت شما نیست؛ مدیران موفق افراد موثر با بهره‌ وری بالا هستند. آن‌ها می‌توانند رهبری گروه را به‌عهده بگیرند، در دیگران ایجاد انگیزه کنند و سایرین را ترغیب کنند تا به اهدافشان برسند.

مدیران خوب دارای چه ویژگی‌هایی هستنند؟

مدیران بزرگ همانند کارمندان خوب دارای ویژگی‌های گوناگونی هستند.

ذهنیت خود را مدام رشد می‌دهند.
تفکر استراتژیک دارند.
صبور هستند.
وفادار هستند.
صداقت دارند.
امانت ‌دار هستند.
روشن‌ فکر هستند.

تحلیل فروش در تیم فروش

 

تیم فروشتان چطور کار می‌کند؟ باانگیزه هستند یا علاقه‌ای به انجام کار ندارند؟ می‌دانستید مدیریت تیم فروش روی اعضای تیم تاثیر زیادی دارد؟ یک مدیر فروش خوشحال و باانگیزه به تیم هم انگیزه می‌دهد. اما اگر اخیرا شما هم متوجه شده‌اید که عملکرد تیم فروشتان ضعیف شده یا کارکنانتان انگیزه ندارند، شما تنها نیستید! طبق بررسی هاب‌اسپات، حدود ۶۶% از کارمندان بخش فروش نمیتوانند به هدف فروش خود برسند.

این‌ها مهم‌ترین دلایل بی‌انگیزگی تیم فروش هستند

اما یک مدیر فروش موفق می‌تواند تقریبا همه این موارد را برطرف کند. مدیریت فروش یعنی کاری کنید که تیم به اهداف فروشش برسد، به سیاست‌های شرکت پایبند باشید و اتفاقات پشت‌صحنه را مدیریت کنید تا تاثیری روی فروش نگذارند. اما چطور باید همه این کارها را انجام دهید و کاری کنید که تیم فروش موفق شود؟منظور ما این است که چطور مدیریت تیم فروش،‌ برنامه ریزی و هدف گذاری و ارزیابی را پیاده می‌کنید؟

جابه جایی قدرت به مشتریان متصل

 

چارلی فراست نظریه پرداز توطئه ای بود که عمیقا باور داشت تمدن بشری در سال 2012 به پایان خواهد رسید. تعدادی از زمین شناسان نیز در سال 2009 پی بردند که امکان تحقق نظریه ی فراست وجود دارد. آنان متوجه شدند که هسته ی زمین در آستانه ی انفجار قرار دارد و فاجعه ای برای جهان به بار خواهد آورد.

بنابر این رهبران جهان برای دستیابی به راه حل گرد هم آمدند و در نهایت تصمیم گرفتند تا کشتی های غول پیکری همانند نوح بسازند تا بتوانند گروه های منتخبی از جمعیت جهان را نجات دهند. هدف آن بود که نجات یافتگان این کشتی ها تمدن جدید را آغاز کنند.

این داستان کاملا تخیلی است و از فیلم 2012 برگرفته شده است. اما بسیاری از صحنه های این فیلم نماد تغییراتی است که ما امروزه در حال تجربه ی آنهاییم.

این فیلم نشان می دهد که چگونه استاندارد های قدیمی تمدن-استانداردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،اجتماعی و مذهبی در حال از میان رفتن اند و مجموعه ای از استاندارد های اجتماعی افقی تر و غیر انحصار طلبانه تر جایگزین آنها می شوند و نشان می دهد که چگونه رهبران کشور های ابر قدرت غربی مجبور شدند تا خود محور خویش را کنار بگذارند و با دیگران همکاری کنند. حتی آنها مجبور شدند تا برای ساخت آن کشتی های غول پیکر به چین تکیه کنند. این کشتی ها نماد جهان جدیدی بودند که در آن مردمان گوناگون فارغ از مرزهای جغرافیایی و جمعیت شناختی با یکدیگر متصل بودند.

امروزه ما در جهان کاملا جدیدی زندگی می کنیم. آن ساختار قدرتی که ما پیش از این می شناختیم هم اکنون با تغییرات ناگهانی و شدیدی رو به روست.

اینترنت،که اتصال و شفافیت را برای زندگی ما به ارمغان آورده است، عامل اصلی این جابه جایی قدرت است.

ما شاهد اینیم که چگونه قدرت های انحصار طلب تسلیم نیروی غیر انحصار طلبی می شوند. گروه جی 7، که گروهی انحصاری از ملت های قدرتمند است، نمی تواند بحران های مالی جهانی را خود به تنهایی حل کند.

آنان مجبور شدند تا گروه جی 20 را، که شامل چین و هند و اندونزی است، نیز درگید مسئله کنند. هم اکنون قدرت اقتصادی به صورت غیر انحصاری تری پخش می شود. برای شرکت های بزرگ دشوار است تا نوآوری را در سازمان های انحصاری خود پرورش و رشد دهند. شرکت هایی مانند آمازون و مایکروسافتدر نهایت نیازمند آن شدند که شرکت های کوچک و در عین حال با نوآوری بالاتر مانند اسکایپ و زاپوز را تحت مالکیت خود در اورند.حتی میلیاردرهای چون بیل گیتس و مارک زاکربرگ از ضرورت غیر انحصار طلبی اقتصادی آگاه بودند. آنان ثروت خود را به ترتیب از طریق سازمان های خیریة بنیاد بیل و ملیندا گیتس و استارت آپ : اجوکیشن ( هم اکنون بخشی از چان زاکربرگ اینیشتیو است ) به فقرا بخشیدند.

مدیریت تجربه مشتری (CEM) چیست؟

مجموعه فرایندهایی است که یک شرکت برای ردیابی، نظارت و سازماندهی هرگونه تعامل بین مشتری و سازمان در طول چرخه عمر مشتری به کار می‌برد. به بیان دیگر، تجربه مشتری به عنوان درک مشتریان از فعالیت شما چه آگاهانه و چه ناخودآگاه از رابطه آن‌ها با برندتان ناشی شده و شامل همه تعاملات آن‌ها با برند در طول چرخه عمر مشتری می‌شود.

برای درک بهتر این موضوع می‌توانیم تعریف گارتنر از این مهم را به خاطر بسپاریم که معتقد است: “عمل طراحی و واکنش به تعاملات مشتری برای برآوردن نیازهای آن‌ها یا فراتر رفتن از انتظارات مشتری و در نتیجه افزایش رضایت، وفاداری و حمایت از مشتری”. در ادامه متن این مسئله را بیشتر مورد توجه قرار می‌دهیم.

 

تفاوت مدیریت ارتباط با مشتری و مدیریت تجربه مشتری

در حالی که مدیریت تجربه مشتری ممکن است شبیه استراتژی و نرم‌افزار مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) باشد، اما هنگام مقایسه این دو تفاوت‌های کلیدی وجود دارد. یکی از آن‌ها دیدگاه و نقطه‌نظر مدیریت است. به‌ طوری‌ که:

 

  • مدیریت ارتباط با مشتری ظاهر مشتری را برای شرکت نشان می‌دهد.
  • مدیریت تجربه مشتری ظاهر یک شرکت را برای مشتری مشخص می‌کند.

مدیریت تجربه مشتری یک استراتژی است که مشتریان را در مرکز بازاریابی، فروش و پشتیبانی مشتری قرار می‌دهد تا وفاداری به برند را تقویت کرده و کسب‌وکار را در مرحله رشد قرار دهد. برنامه‌های مدیریت تجربه مشتری به شدت به صدای مشتری متکی بوده و احساسات مشتری را در مورد تجربیات آنها حین تعامل با یک شرکت، در نظر دارد. با گذشت زمان، این برنامه عناصری از تجربه مشتری را تنظیم می‌کند که بازخورد منفی ایجاد می‌نماید تا این تصورات را تصحیح کند.

تکنیک فروش Solution

 

تکنیک فروش راه حل

در این تکنیک فروشنده باید به عنوان یک مشاور حرفه ای عمل کند و سوالات حرفه ای بپرسد تا دقیقا نیاز مشتری را درک نماید

و به او راه حل ارائه نماید.

6 مرحله تکنیک فروش Solution

 

  1. تحقیق

در گام نخست، به عنوان یک فروشنده باید اطلاعات کافی در  خصوص رقبا و مشتریان بالقوه خود جمع آوری نمایید.

 

  1. سوال

در مرحله بعد باید سوالات عمومی و تخصصی بپرسید تا از نیاز مشتری آگاه شوید.

 

  1. گوش دادن

خوب گوش دادن یک هنر است. پس با اشتیاق و علاقه به مشتری خود گوش دهید و اطلاعات جمع کنید.

جایگاه یابی برند

 

جایگاه برند به فرآیندی گفته می شود که باعث می شود برند در ذهن مخاطب ثبت شود.

برای جایگاه یابی برند به بیش از شعار یا یک لوگو برای برند نیاز است؛ زیرا یک برند، زمانی

برای مشتریان قابل احترام خواهد بود که ارزشمند و معتبر تللقی شود.

 

چرا جایگاه یابی برند مهم است؟

  • کنترل کردن شهرت برند
  • ایجاد تمایز در بین رقبا
  • افزایش آگاهی از برند

 

استراتژی های جایگاه یابی برند

1. استراتژی جایگاه یابی خدمات مشتری (Customer service)

بسیاری از شرکت ها می توانند با ارائه سیستم های پشتیبانی خوب، مزیت بسیار خوبی که این

استراتژی دارد این است که این نوع خدمات به مشتری می تواند به توجیه قیمت بالاتر کمک کند.

 

2. استراتژی جایگاه یابی مبتنی بر استفاده آسان (Convenienc-Based)

این استراتژی به مخلطبان نشان می دهد که چرا ممکن است استفاده از محصول و خدمات سازمان

شما نسبت به دیگر رقبایتان آسان باشد. این آسانی می تواند بر اساس معیارهایی مانند دسترسی گسترده،

موقعیت مکانی مناسب یا سهولت استفاده شده باشد.

 

رضاپودینه مربی و مشاور کسب و کار

 

3. استراتژی جایگاه یابی مبتنی بر قیمت (Prise-Based)

این استراتژی، یک استراتژی بسیار مهم برای هدق قرار دادن تمامی مشتریان است؛ زیرا سازمان ها می توانند

از این استراتژی برای ارائه محصول و خدمات خود به عنوان محصول مقرون به صرفه استفاده کنند.

 

4. استراتژی جایگاه یابی مبتنی بر کیفیت (Quality-Based)

اغلب سازمان ها از این استراتژی زمانی استفاده می کنند که قصد دارند کیفیت محصول خود را همراه با

یک قیمت مناسب به دیگران معرفی کنند.

5. استراتژی جایگاه یابی تمایز (Differentiation)

استراتژی جایگاه یابی تمایز، به متحصر بودن خدمات و  محصولات سازمان در مقایسه با رقبا نیاز دارد.

استفاده از این استراتژی می تواند مشتریان زیادی را جذب کند، زیرا مخاطبان برای نوآوری، ارزش زیادی قائل هستند.

 

نمونه ای از جایگاه یابی یک برند موفق در جهان

تسلا یک برند لوکس حودرو است که محصولات آن در مقایسه با رقبا، از قیمت بالایی برخوردار است.

خودروهای تسلا در مقایسه با دیگر خودروهای لوکس، از مزیت رقابتی قابل توجهی برخوردار است. این مزیت،

برقی بودن و خودران بودن است که خودروهای تسلا را از سایر خودروهای لوکس با سوخت فسیلی یا حتی هیبریدی متمایز می کند.

رضاپودینه مربی و مشاور کسب و کار

مدلسازی فرآیند کسب و کار چیست؟

 

مدلسازی فرآیندهای کسب و کار نسبتا مفهوم جدیدی است. تغییراتی که این ابزارها می‌ توانند از نظر بهره ‌وری و بهینگی کسب و کار ایجاد کنند بسیار به کسب و کار شما کمک خواهند کرد.

 

درک مدلسازی فرآیندهای کسب و کار

مدلسازی فرآیندهای کسب و کار ابزاری است که در مدیریت کیفیت مورد استفاده قرار می‌ گیرد. مدل‌ های فرآیندی وضعیت فعلی فرآیندهای سازمان را به صورت ساده و رسمی نشان می ‌دهند. این کار از این جهت که به شما نشان می‌ دهد که چگونه می توان فرآیندها را بهبود بخشید مفید است.

همچنین از مدلسازی فرآیندهای کسب و کار برای ترسیم قدم ‌های مختلف یک فرآیند استفاده می ‌شود. معمولا مدل‌ های فرآیندی روی دو بعد زمانی تمرکز می ‌کنند، زمان حال بدون ایجاد تغییر و زمان آینده. در آینده تمامی تغییرات و بهبودها انجام شده‌ اند.

در این فرآیند ترسیم است که از ابزارهای مدلسازی فرآیندهای کسب و کار استفاده می ‌شود. می‌ توان از آن ‌ها برای ارائه گرافیکی فرآیندهای مختلف جهت نشان دادن بهبودهای خاص یا نقاط ضعف موجود استفاده کرد.

تکنیک استخوان ماهی

Fish bone diagram

 

تکنیــک حــل مسئلــه

استخوان ماهی که با نام تکنیک ایشیواکا هم شناخته می شود،

یکی از معروف ترین تکنیک های حل مسئله در دنیای مدیریت

و کسب و کار است.

 

اصولا مدیران وقتی قرار است علل یک مشکل ریشه یابی شود یا

فرآیندهایی که می توانند بر خروجی سیستم موثر باشند شناسایی

شود از این تکنیک استفاده می کنند.