وبلاگ رسمی رضاپودینه

🌐Reza Pudineh officialpage🌐

وبلاگ رسمی رضاپودینه

🌐Reza Pudineh officialpage🌐

محیطی برای دسترسی به محتوای تخصصی و آموزشی و تحلیلی

پیام های کوتاه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اموزش» ثبت شده است

مدیریت عملکرد

| رضاپودینه | ۰ نظر

مدیریت عملکرد

 

فرآیند استراتژیک و پویاست که موجب

بهبود و توسعه عملکرد کارکنان می شود و

کارایی سازمان را افزایش می دهد.

OKR

| رضاپودینه | ۰ نظر

 

OKR

(Objectives and key results)

به معنی

 

"اهداف و نتایج کلیدی" است و سیستمی

منحصر به فرد برای همسویی تعامل با

اهداف قابل اندازه گیری ایجاد می کند.

قانون  لیاقت ها

هر آنچه را که لیاقت آن را داشته باشیم را به دست میاوریم و هر انکس که لیاقت ما را داشته باشد ما را به دست میاورد میخوام تو این متن بهتون بگم

 

بزرگترین دارایی هر انسانی خودشه واین خود اون فرده که باید اینده ای خودشو را مسیر زندگی خودش را و عملکردهای خودش را ببینه بسنجه و طراحی بکنه بیش از اندازه بودن و بیش از حد تلاش کردن اتفاقیه که گاهی وقتا زیباست و گاهی وقتا زیبا نیست

اولین سوالی که باید از خودمون بپرسیم همیشه تو زندگیمون اینه  که  ما برای چی داریم زندگیم میکنیم ارزش واقعیه ما چیه کجا حضور داریم و چه کاری را باید انجام بدیم و برای چه چیزی باید وقت بذاریم .

   لیاقت ما تو زندگی چیه

منظورم از اینکه لیاقت ما تو زندگی اینی هست که واقعا ما اومدیم تو دنیا تا چه چیزی بدست بیاریم

لیاقت خوشبختی را د اریم یا بدبختی

لیاقت پایین بودن را داریم یا بالا بودن

یچیزی این وسط وجود داره و اونم اینکه ما باید  خودمون رو بپذیریم

اگه خودمون بر ای خودمون ارزش قائل  نباشیم و لیاقت بهترین ها را برای خودمون شایسته ندونیم به چیز خوبیم دست پیدا نمیکنیم

اگه برای چیزی که دوستش داری برای چیزی که میخاییی داری تلاش میکنی

تو لیاقت داشتنش رو داری

یجایی خوندم نوشته بود اگر رویاهای بزرگی تو سرت وجود داره قطعا تو میتونی بانجامش بدی چون خداوند چیزی رو تو سرت قرار میده که ذاتش در وجود تو قرار داره هست

این تو هستی که تصمیم میگیری

قاانون لیاقت همینه تو خودت تعیین کن که لیاقت چه نوع زندگی چه نوع دارایی چه نوع عملکرد  وهرچیز دیگه ایی رو داری تو تعیین کن کجای این مسیر قرار گرفتی

تو تعیین کن که چرا  داری رشد میکنی

تو تعیین کن که چرا داری زندگی میکنی

توتعیین کن که کجا میخوای بری

اما یادت باشه چیزیم که لیاقت تو رو نداره به سمتش نمیری پس به علاقت تلاش کن ولی  اندازه لیاقتت نصیبت میشه  و این اندازه لیاقت رو تویی که تعیین میکنی متاتسفانه ما ادما یه مشکل بزرگ داریم و اونم اینکه دلمون میخاد همچیز رو خودمون تجربه کنیم  بجای اینکه یاد بگیریم ارتباطاتت خوب میخوایم اما براش تلاشی نمیکنیم قانون لیاقت میگه تو اگر لیاقت بهترین ارتباط اطات رو داری پس باید اونا رو بسازی

قانون لیاقت میگه تو اگر لیاقت جذابیت رو داری باید اونو بسازی واگر لیاقت زیبایی رو داری باید اونو بسازی براش تلاش بکنی وقتی از تمام ارزش های خودت به خاطر یک چیزی داری دست میکشی وقتی از تمام باورهای خودت به خاطر یک چیزی داری دست میکشی وقتی به خاطر هدفت داری هر کاری میکنی و خودتو به آب و آتیش میزنی وقتی زمین و زمان را داری به همدیگه میدوزی تا به اون چیزی که میخای برسی  یعنی تو لیاقت داشتنش رو داری فقط باید هوشمندانه تلاش بکنی و هوشمندانه عملل بکنی ما خلیفه خدا تو زمین هستیم پس لیاقتمون بهترین هاست وازت میخوام بهم بگی لیاقت تو تو زندگی چیهوچه چیزی ارزشمنده برات  که براش تلاش میکنی

رضاپودینه

ارتباط موفق

| رضاپودینه | ۱ نظر

عنوان : ارتباط موثر و نفوذ در قلب ها

نویسنده : رضاپودینه

نویسنده ، مدرس و مشاور مهارت های فردی و سازمانی

مدیرعامل شرکت توسعه فناوران نوین

بنیان گذار پازل موفقیت ایران

 

 

مقدمه :

ارتباط در زندگی انسان ها ، کلیدی ترین واژه برای توسعه است ، انسان موجودی که از ازل و ورود در وادی زندگی برای رفع نیاز های خود از دیگران استفاده کرده و کمک میگرفته است . همه انسان ها در مسیر زندگی برای اینکه بتوانند به نیاز های خود چه نیاز های اولیه و چه نیاز های ثانویه پاسخ بدهند از توانایی های دیگران استفاده میکنند . در ابتدای پیدایش انسان نیز انسان ها به صورت گروهی زندگی میکردند و این فرایند باعث رشد و تکامل بشر گردیده است .

کمی به عقب میرویم و تاریخ حضور و زندگی انسان را مورد بررسی قرار میدهیم . انسان ها ابتدا خود محصولاتی را داشتند و از آنها استفاده میکردند ؛ سپس این انسان ها برای اینکه بتوانند دیگر نیاز خود را رفع کنند به سمت دیگر انسان ها میرفتند و از آنها و محصولات و یا خدماتی که آنها داشتند بهره میبردند . ابتدا روند تامین نیاز ها به گونه های همچون مبادله کالا با کالا بوده است . اما به سبب توسعه نیاز ها و بالارفتن سطح نیازهای انسانی به مرور انسانها روی به تولید پول آوردند.

در تاریخ زندگی انسان ها میبینیم همواره قدرتمند ترین های این جهان کسانی بودند که از قدرت و نیروی انسانی استفاده میکردند .حاکمان را که در تاریخ حضورشان پررنگ بوده را ببینیم ، همه پادشاهان در صدد بوجود آوردن سپاه های عظیم برای خود بوده اند . این سپاه های بزرگ در مسیر قدرت پادشاهان مهمترین و کلیدی ترین نقش را ایفا میکردند.

به تاریخ معاصر ایرانمان هم نگاه کنید ؛ هشت سال جنگ تحمیلی مهمترین و کلیدی ترین سلاح ایران دراین جنگ داشتن نیروی انسانی بوده است . به سبب حضور مردم در عرصه جنگ هشت سال مقاومت و پایداری نتیجه اش پیروزی در جنگی شد که کاملا نابرابر بود .

اینها همه نشان میدهد انسان ها چقدر اجتماعی هستند و این اجتماعی بودن به انسان ها این امکان را میدهد تا بتوانند پیشرفت کنند . این اجتماعی بودن در مسیر زندگی امروزی نسل بشر به صورت ناخوداگاه و پیشفرض وجود دارد . خداوند متعال انسان را انفرادی و واحد نیافریده است ، خود خداوند در قران میگوید : انسان ها را جفت آفریده ام

خب پس وقتی خداوند مارا واحد و تک نیافریده و جفت آفریده است بنابراین در وجود ما نیز توانایی اجتماعی شدن و تعامل با دیگران را هم قرار داده است .

 اما کسانی موفق هستند که بتوانند در این تمایل اجتماعی بودن انسان نقش موثر تری را ایفا کنند و افکار و نظرات مثبت بیشتری را به خود جلب کنند . در همین موضوع مسئله ارتباط گیری وارد میدان شده است . ارتباط گیری و برقراری ارتباط موثر در عصر امروزی ، عصر اطلاعات و دانش باعث بوجود آمدن علم روابط عمومی شده است .

انسانها با هم برای تامین نیازهای خود مجبورند ارتباط برقرار کنند . ارتباط را در مفهوم عمومی بررسی کردیم اما ارتباط به صورت تئوری دارای چه معنایی است ؟

تعریف تئوری ارتباط : ارتباط در حقیقت فرایند ارسال پیام از فرد اول به فرد دوم است ، زمانیکه فردی پیامی را به صورت کلامی یا غیر کلامی به دیگران ارسال کند عملا فرایند ارتباط گیری را شروع کرده است . رسیدن پیام به نفر دوم  و دریافت آن توسط فرد دوم نیز خود عملا یعنی شکل گیری و برقراری ارتباط.

به عنوان مثال : نفر اول از راه میرسد و با صدای بلند به دیگران میگوید : سلام خوبید ، ( پیامی را به صورت کلامی ارسال کرده است ) حال نفرات حاضر که صدای اورا دریافت میکنند و میشنوند و به او که از درب داخل امده است نگاه میکنند و این عملا ارتباط برقرار شده است .

و یا فردی در یک سمت خیابان با اشاره دست به نفر دوم از او میخواهد که بیاید ؛ دستش را از بالا به پایین حرکت میدهد ؛ در اینجا ارتباط غیر کلامی شکل گرفته است .

حال سوال این است : یک ارتباط کی موثر است و میتواند موثر باشد ؟

ارتباط موثر زمانی رخ میدهد که نفر دوم در فرایند بالا همان منظوری که نفر اول در فکر داشته را درک کند و پاسخی متناسب با میل ، خواسته و اراده نفر اول را بدهد . در اینجا است که میگوییم ارتباط موثر بوده است .

اگر نفر دوم پاسخی متناسب با میل و خواسته نفر اول را ندهد چه میشود ؟ اولین موضوع این است که ارتباط موثر برقرار نمیشود ، همانطور که گفتیم ارتباط برای تامین نیاز و خواسته شکل میگیرد و اینجا نیازی برطرف نشده است . پس چه کنیم که در برقراری ارتباط با دیگران دست پیش را داشته باشیم و بتوانیم در برقراری ارتباط موثر با دیگران همواره موفق عمل کنیم تا حداکثر نیازهایمان را به همان گونه که خودمان میخواهیم رفع کنیم ؟

راهکار این امر در یادگیری اصول کلیدی و روش های ساده ای است که معمولا کمتر به آنها توجه میکنیم ، اصول و روشهایی مربوط به قبل از برقراری ارتباط ، هنگام برقرای ارتباط و بعد از برقراری ارتباط که در ادامه به بررسی این موارد به صورت جامع و کامل میپردازیم .

اهمیت استفاده از تکنیک های ارتباط موثر :

استفاده از این تکنیک ها به شما کمک میکند در هر مکان و زمانی بتوانید با هر نوع ادمی در هر موقعیت و زمانی و جایگاهی ارتباطی را شکل بدهید که حداکثر نیازهایتان را رفع کنید . این امر برای پیشرفت بسیار مهم و حائز اهمیت است .

یادتان باشد این راهکار ها به شما کمک میکند تا بتوانید برای خودتان زمینه هایی را ایجاد کنید و به عبارتی برای خود کپن هایی از تعامل برای آینده نیز تهیه کنید .

ارتباط موثر با دیگران به شما این امکان را میدهد که بتوانید درطی یک فرایند اصولی دایره دوستان و افراد توانمند را که جزو 20 درصد مهم ارتباطات شما میشود کامل کنید .

بر اساس قانون 20/80 تنها 20 درصد روابط شما 80 درصد نیازهایتان را رفع میکنند و 80 درصد دیگر روابط شما تنها پاسخگوی 20 درصد نیازهایتان است و اگر کمی عاقلانه عمل کنید به راحتی میتوانید از دل همان روابط 20 درصدیتان 100 درصد نیازهایتان را تامین کنید.

برای اینکه بتوانید این کار را انجام دهید ؛ بسیار مهم است که بر اصول و روش های برقراری ارتباط موثر تسلط پیدا کنید .

قانون 20/80 :

در سال 1890 یکی از اقتصاد دانان ایتالیایی به نام " ویلفردو پارتو" قانونی را کشف کرد ، این قانون را قانون 20/80 نامیدند . این قانون در ابتدا در مورد مسائل اقتصادی بود اما بعد متوجه شدند که این قانون در اکثر مسائل زندگی انسان نقش مهمی ایفا میکند .

در روابط میان انسان ها نیز همینطوراست . بر اساس قانون 20/80 تنها 20 درصد روابط شما 80 درصد نیازهایتان را رفع میکنند و 80 درصد دیگر روابط شما تنها پاسخگوی 20 درصد نیازهایتان است و اگر کمی عاقلانه عمل کنید به راحتی میتوانید از دل همان روابط 20 درصدیتان 100 درصد نیازهایتان را تامین کنید.

به عنوان مثال اینطور در نظر بگیرید ؛ اگر شما در محیط زندگی یا کارتان با 100 نفر ارتباط داشته باشید از این میان تنها 20 نفر از این افراد هستند که به شما توجه کامل دارند و برای نظرات و افکار و اعمال شما واقعا احترام قائل میشوند ، ان 20 نفر همان افرادی هستند که شما معمولا 80 درصد از نیاز های معمولی و تخصصی خود را به کمکشان و یا به واسطه انها رفع میکنید .

بارها دیده ایم افرادی را که میگویند ما با هرکی وارد رابطه شدیم مارو دور زد و ... و گروهی این امر را به پاقدم و شانس و اقبال ربط میدهند ؛ در حالیکه مهمترین دلیل این نوع اتفاقات این است که ما انسانهای اشتباهی را در دایره 20 درصدی خود در نظر میگیریم .

برای اینکه بتوانید یک دایره ارتباطی صحیح را اطراف خود شکل بدهید نیاز دارید که هم به درستی ارتباط برقرار کنید و هم اینکه افرادی که با آنها ارتباط گرفته اید را از هم تفکیک کنید . افرادی که واقعا در تامین نیازهایتان مهم هستند را در چهارچوب ارتباطات 20 درصدی خود بگذارید و 80 درصد از توان و وقت خودتان را صرف افزایش تعاملات خود با آنها بکنید ؛ سپس الباقی ارتباطات شکل داده شده را در دایره ارتباطات 80 درصدی خود بگذارید و تنها 20 درصد از زمان خود را در این نوع ارتباطات صرف کنید.

این امر به شما کمک میکند تا هم ارتباطاتی را داشته باشید و هم از بهترین آنهااستفاده کنید.

 

 
   

 

 

 

 

 

یک تمرین : همین الان یک برگه و کاغذ بردارید ، لیست 100 نفر از افرادی را که با انها در ارتباط هستید را بنویسید ؛ در این لیست چند نفر را میتوانید پیدا کنید که بیشترین نیاز های شما را تامین میکنند ؟ چند نفر از این افراد فقط هستند و بس ؟ چند نفر از این افراد اگر حضور نداشته باشند شما در مسیر زندگی و یا کسب و کار و یا آموزش لنگ میشوید؟ و چند نفر از این افراد بودن و یا نبودنشان مهم نیست ؟

از دل این 100 نفر 20 نفر را تعیین کنید که به نظرتان میتوانند برای شما در دایره 20 درصدی انسانهای پیرامون شما باشند ! با خودتان چند بار هر دو لیست را مرور کنید ، از این لیستی که تهیه کرده این مطمئن شوید ؛ سپس برای خودتان یک برنامه ریزی داشته باشید که بتوانید 80 درصد از زمانتان را برای ارتباط گرفتن با این افراد صرف کنید.

این کار شما را برای موفقیت و پیشرفت بسیار آماده میکند . بعد از مطالعه این کتاب ؛ تمام تلاش خود را داشته باشید تا این لیست 20 نفری خود را افزایش بدهید و همینطور با افراد حاضر در این لیست ارتباط موثرتری رابرقرار کنید .

 

 

میتوانید دانش بسیاری بدست آورید ، مادامی که ارتباطات قوی نداشته باشید این دانش بی فایده است.

وجود  و توسعه تکنولوژی و ارتباطات انسانی :

در عصر حاضر وجود تجهیزات و الزامات مربوط به  تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده است و این نکته مهم است که این تکنولوژی ها به برقراری ارتباط سریع منجر شده است .در حال حاضر ما برای برقراری ارتباط به وسایل گوناگونی از قبیل تلفن همراه ، لبتاپ ها ، شبکه های اجتماعی ، ایمیل ها و ... دسترسی داریم .

اما این سوال پیش میآید که آیا ما قادر به برقراری ارتباط موثر هستیم ؟

در عصر حاضر ما به رسانه هایی همچون شبکه های مجازی در تلفن ها همراه خود مجهز شده ایم و دسترسی به اطلاعات و اخبار عمومی به سرعت برای ما امکان پذیر است .در دنیای پر طلاطم امروزی دسترسی به اطلاعات بسیار گسترش یافته است و میزان دغدغه های انسان ها نسببت به گذشته چندین برابر بیشتر شده است .

در دنیای امروزی کودکان فرصت کمتری برای بازی کردن دارند ، در این دنیا متاسفانه کودکان ما به سبب تاثیر پذیری از نمونه ها و الگوهای موجود در رسانه ها کمتر در معرضض یادگیری مهارت های ارتباطی قرار میگیرند .

در گذشته شهرها کوچک و جمعیت ها به هم نزدیک تر بودند ، در خانواده ها یادگیری ها بسیار مهم بود و ارتباطات خانوادگی در امور عادی بسیار مهمتر جلوه میکرد .... معمولا در گذشته همیشه همسایگانی وجود داشتند که با آنها ارتباط برقرار کنیم.اما امروز متاسفانه اعتیاد به رسانه های اجتماعی و گوشی ها تلفن همراه سبب شده است که افراد کمتر ارتباط برقرار کنند و به سمت درون گرایی بروند .

اما باید بدانید :

انسان امروزی اگر بخواهد با همین روش پیش برود متاسفانه باید گفت که به زودی تنها میماند .

به صورت کلی میگوییم که : چه دونفر در یک خانه کوچک و چه افراد بزرگ در سازمان ها و ارگان های بین المللی برای اینکه بتوانند به تفاهم عمل و نظر برسند باید بتوانند روابط مفیدی را و موثری را با هم برقرار کنند .

شما به عنوان فردی که در حال اموزش دیدن هستید ، توصیه میکنم به هیچ وجه از پرسیدن سوالاتی شبیه ببخشید میشه دوباره توضیح بدین ! هیچ واهمه ای نداشته باشید...

به زبان ساده میگویم : باید سوال بپرسید و باید حرف بزنید ؛ نپرسیدن سوال در اکثر موارد باعث میشود که :

  • فرصت ها را از دست بدهید
  • احترام ها را از دست بدهید
  • کارتان را از دست بدهید
  • پولتان را از دست بدهید
  • اعتمادتان را از دست بدهید
  • اعتبارتان را از دست بدهید

اما اگر بتوانید به درستی با دیگران ارتباط برقرار کنید :

  • احساس خوبی پیدا کنید
  • در هر محیطی پیشرفت کنید
  • نگیزه داشته باشید
  • دیگران را درک کنید
  • فرصت ها را از دست ندهید
  • احساس امنیت و قدرت داشته باشید.

در دنیای مدرن امروزی ، برقراری ارتباط موثر با دیگران بسیار مهم است . بسیار نیاز است .در یک جمله هرچه میزان ارتباطات بین فردی شما بیشتر باشد احتمال رسیدن شما به پیروزی بیشتر میشود .

ارتباط گیری بین افراد :

فرایند ارتباط گیری بین افراد ، یک فرایند ساده انتقال پیام است ، اگر این ارتباط قرار باشد یک ارتباط موثر باشد باید افراد بتوانند در این فرایند ارتباط گیری از تمام توانایی های خود استفاده کنند .

اول اینکه در ارتباط با دیگران کلامتان نقش بسیار مهمی را ایفا میکند .

منظور از این نقش این است که شما میتوانید با مراقبت از کلامتان و درست مکالمه کردن با دیگران تاثیرات شگرفی بر دیگران بگذارید اما ازاین مسئله غافل نشوید که کلام در تاثیر بر دیگران 10 درصد نقش ایفا میکند .

اما نباید از این 10درصد هم غافل بشوید .

برای اینکه بتوانید با دیگران ارتباط موثری را برقرار بکنید باید در خاطر داشته باشید هنگام مکالمه با دیگران بسیار مهم است که آنچه میگویید درست و دقیق باشد .

آنچه میگویید رسا و کامل باشد

و آنچه میگویید حقیقت باشد .

آنچه میگویید را همراه با احساسات کنید و از اصطلاحات استفاده کنید .

به لحن کلام دقت کافی را داشته باشید.

با آرامش صحبت کنید.

..... پایان بخش اول .....

 

رضاپودینه / مرداد 1398

انسان هوشمند 2

| رضاپودینه | ۰ نظر

بخشهایی از کتاب انسان هوشمند - نوشته رضاپودینه 

هرگونه کپی برداری بدون درج منبع ممنوع است-کلیه حقوق مادی و معنوی این مطلب مختص نویسنده میباشد.

 

مقدمه

با نگاهی کوتاه به تاریخ زندگی بشری ، می‌توان به وضوح دید که امروز بهترین زمان برای زندگی کردن است . در حقیقت در هیچ دورانی از زندگی نسل بشر ؛ این حجم از امکانات ، رفاه ، آسایش و تجهیزات در یک جا در اختیار وی نبوده است .

با توجه به گسترش روز افزون دانش و همینطور توسعه لحظه ای تکنولوژی به وضوح می‌توان مشاهده کرد که اطلاعات و دانش با سرعت چشمگیری و به آسانی در اختیار انسان ها قرار گرفته است .

با توجه به این همه امکانات که در اختیار ما قرار دارد ؛ به نظر من مهمترین عامل موفقیت و پیروزی در زندگی هر انسانی قدرت و توانایی وی در تصمیم گیری درست در مورد انجام دادن کارهاست .

تصمیمات ما هستند که سرنوشت ما را تعیین می کنند. آنتونی رابینز

اگر انسان ها بدانند و توجه کنند که قدرت تصمیم گیری آنها چه مزایا و امکاناتی را برایشان فراهم می‌آورد سعی خواهند کرد که با دقت بیشتری در مورد اعمال خود تصمیم گیری کنند .

به زندگی خودتان نگاهی کوتاه بیندازید ؛ اگر شما هم مانند بسیاری از انسان های امروزی از مشکل کمبود زمان برای انجام دادن کارهایتان رنج می‌برید ؛ به سادگی می‌توان گفت :این یک اتفاق عجیب نیست ، بلکه امری کاملا طبیعی برای انسان های عصر حاضر است . چراکه در این دوران هرچند شما در حال انجام دادن وظایف و مسئولیت های روتین و پیش فرض زندگی خودتان باشید باز هم از سوی دیگران ؛ رئیسان ، مدیران ، خانواده ، دوستان و ... سیلی از وظایف دیگر به سمت شما می‌آید.

و مهم ترین موضوع این است که شما در دوراهی هایی گیر می‌کنید ، که به زبان ساده می‌شود رودروایسی داشتن با دیگران ، اینجا همان زمانی است که شما به جای توجه کردن به حقوق مسلم خودتان اعم از زمان مناسب شما ، توانایی های شما ، ارزش فعالیت های شما و ... تنها به خاطر مواردی چون دیده شدن ، اهمیت داشتن ، دوست داشتن خودتان و دیگر موارد از این قبیل دست به تصمیماتی میزنید ، تصمیماتی که زندگی شما را پر مشغله تر از قبل می‌کند .

این موضوع دقیقا مورد بحث ما است ، قدرت تصمیم گیری شما  ، به عبارت بهتر قدرت و مهارت شما در تصمیم گیری صحیح و قاطعیت و درست عمل کردن . تصمیم گیری در انتخاب درست وظایف و مسئولیت ها و همینطور قاطعیت شما احتمالا میتواند برترین و مهمترین  توانایی و مهارت شما در دستیابی به زندگی شادمانه و سرشار از موفقیت باشد.

اما اگر شما هم مانند خیل عظیم مردم تنها برای دیده شدن دست به انتخاب و پذیرش مسئولیت ها بزنید در نتیجه نیز به سبب اهمال کاری و سهل انگاری و یا خستگی و از همه اینها مهمتر عدم توانایی تشخیص در اولویت اجرا مجبور می‌شوید بسیاری از کارهایتان را نادیده بگیرید و خیلی دیگر را از سر کنار بگذارید.

معمولا یک فرد عادی در زندگی خود بیشتر وقت و زمان خود را صرف کارهایی می‌کند که از درجه اهمیت و اولویت پایین تری نسبت به دیگر وظایف و کارهایش قرار دارد.

با توجه به اینکه در عصر حاضر داشتن ثروت به گونه ای گسترده در دستیابی به رفاه و آسایش مورد نظاره است می‌توان به راحتی دید که تنها 1 درصد از مردم جهان دارای ثروت های کلان هستند و در میان تمام مردم جهان نیز تنها 7 درصد از مردم دنیا میتوانند به اهداف خود چه کوتاه مدت و چه بلند مدت دست پیدا کنند .

با این نگرش چطور ممکن است ؟

با توجه به اینکه در عصر حاضر دسترسی به امکانات و دانش از هر دوران دیگری بیشتر شده است پس چرا باز هم این نسبت ها وجود دارند ؟ مهمترین عامل در این موضوع اهمیت تصمیم گیری در خصوص انتخاب کارهایی است که شما میتوانید انجام بدهید.

با نگاهی به زندگی فردی خودتان به سادگی میتوانید ببینید که بیش  از 95 درصد از موفقیت های روزانه شما ، از طریق عادت های مختلفی که شما کسب کرده اید حاصل می‌شود.در این بین عادت شما به انجام دادن یک کار به درستی ، تصمیم گیری درست در مورد پذیرفتن یک مسئولیت و حتی آمادگی کامل برای عدم پذیرفتن آن ، عادت به داشتن قدرت خلاقیت برای به ثمر رساندن یک امر و همینطور قدرت شما در اداره کردن یک پروسه جمعی  که همه مهارت هایی الزامی برای بقا و ماندگاری در این دوران هستند به شما این امکان را می‌دهد تا موفقیت صحیح و دستیابی به آن برای شما به امری بسیار ساده و دلچسب تبدیل شود .

داشتن این مهارت ها شما را تبدیل به انسان هایی هوشمند می‌کند که ضمیر ناخودآگاهتان شمارا  به سمت جذب و دریافت روزانه موفقیت سوق می‌دهد و هر روز اعتماد به نفستان را به گونه ای فزاینده ارتقا می‌دهد .

کمابیش هر چیزی را که در دنیا بخواهید، اگر از راه درست بروید و باور محکم و تصمیم بی چون و چرا داشته باشید، آن را به دست خواهید آورد. آنتونی رابینز

پیش از تصمیم گیری بیندیش و پیش از اقدام مشورت کن و پیش از داخل شدن درکار تدبر کن   امام علی(ع)

 

اندیشه درست زمانی رقم می‌خورد که شما از مهارت کافی برای رشد و ارتقای مهارت زندگی برخوردار باشید ، همواره بدانید این تنها زندگی شما است و باید همچون یک انسان هوشمند فکر کنید و اندیشه قبل از تصمیم گیری به شرط آن که از مهارت کافی برخوردار باشید مسیر را برای شما سهل تر می‌کند.

اما این مهارت ها را چطور یاد بگیریم و از آن مهم تر اینکه چطور این مهارت ها را تبدیل به یک عادت مثبت در ذهن خود کنم ؟

تمرین کردن عامل اصلی تسلط بر هر مهارتی است . شما تقریبا توانایی نامحدودی برای یادگیری و کسب مهارت های مختلف دارید ، هنگامی که از طریق تمرین و تکرار مهارت های پنجگانه زندگی را در خود شکوفا می‌کنید ، همان زمانی است که می‌توانید همچون یک انسان هوشمند به درستی دست به انتخاب زده و در مسیر پر فراز و نشیب زندگیتان به موفقیت برسید .

اما آنچه یک انسان هوشمند در عصر حاضر نیازدارد شامل 2 بخش است ، بخش اول مهارت هایی که ریشه های زندگی اورا قدرتمند می‌سازد.این مهارت ها عبارتند از 5 مهارت مهم زندگی :

  • مهارت خودشناسی
  • مهارت ارتباط موثر
  • خلاقیت
  • ایده پردازی
  • کارگروهی

داشتن این مهارت ها در عصر حاضر هر انسانی معمولی را به یک انسان هوشمند و توانگر تبدیل می‌سازد که از هرنوع تنبلی و سستی رها شده و ریشه هایی از توانگری را در خود قدرتمند ساخته است . پس:

به انسانی هوشمند تبدیل شویم

 آنچه در این کتاب مورد بررسی و آموزش قرار دارد کلید اصلی دستیابی  به سطوح بالاتر عملکرد و بهره وری از توانایی ها و ارتقای قدرت تصمیم گیری است .

 

 

درسهایی از زندگی

زندگی انسان سیر تکاملی است از تولد تا مرگ ؛ آنچه که هر انسانی در جست و جویش است ، در حقیقت خوشبختی است . زندگی شما یک هدیه از سوی خداوند به شما می‌باشد ، بنابراین موظفید از آن به بهترین وجه ممکن استفاده کنید .

مسیر زندگی خود را خودتان باید بسازید ، بی آنکه توقع داشته باشید کسی دیگر این مسیر را برایتان بسازد ، به خاطر داشته باشید تنها فردی که در برابر زندگی شما مسئول است خودتان هستید. و در دنیای امروز به وضوح میتوان مشاهده کرد اکثر افراد موفق همان کسانی هستند که حاضر شده اند خودشان مسئولیت همه چیز د زندگیشان را به عهده بگیرند .

اگر فقیر متولد شوید تقصیر شما نیست، اما اگر فقیر بمیرید، تقصیر خودتان است. این جمله معروف تاجر و کارآفرینی است که با نوآوری تکنولوژیک، استراتژی کسب‌وکار هوشمندانه و تاکتیک‌های هجومی کسب‌وکار، به همراه شریکش، بزرگ‌ترین کسب‌وکار نرم‌افزاری دنیا را تاسیس کرد. در این فرآیند، او به ثروتمندترین فرد دنیا تبدیل شد و در نهایت، در فوریه ۲۰۱۴ اعلام کرد که دیگر نمی‌خواهد رئیس هیات مدیره شرکتش باشد و قصد دارد بقیه عمرش را به فعالیت‌های بشردوستانه اختصاص دهد.

در ادامه همین مطلب من نظرم این است : اگر خوشبخت متولد نمی‌شویم هیچوقت تقصیر ما نیست ، اما اگر خوشبخت از دنیا برویم و بمیریم تنها مقصر این اتفاق ماهستیم .

دلیل اصلی این حرف  این است که انسانی که خوشبخت متولد نشده ، خودش هیچ نقشی در تولد ندارد ، اما بعد از تولد مسیر زندگی و تعیین راه زندگی کاملا در اختیار اوقرار دارد .

حال اگر خودش از این هدیه گران قیمت به درستی استفاده نکند ، آیا مقصر آن دیگران هستند ؟ بارها می‌شنویم که افرادی در اطراف ما میگویند : اگر پدربزرگم فلان ملک را نمیفروخت ما الان اینجا نبودیم ، اگر جدم فلان کار را نمیکرد ما الان در این وضعیت نبودیم .

سوال من این است ! با فکرکردن به این موضوع که اگر پدرانمان خطارا نمیکردند چه اتفاقی می‌افتاد میتوانیم دوباره همه چیز را از نو بسازیم ؟ قطعا نه ... همیشه در تاریخ و مفاهیم دینی و همه چیز خوانده ایم که زندگی گذشتگان تنها درسهایی برای ما هستند .بنابراین ما نباید به دلیل خطاو اشتباهی که دیگران در گذشته مرتکب شده اند ، حق سلامت زندگی را از خودمان بگیریم.

هرکدام از ما موظفیم تا برای خودمان زندگی را بسازیم که ورویایش را در ذهن داریم و در این مسیر هوشمندانه عمل کنیم.اگر فکر می‌‌کنیم گذشتگان اشتباهاتی مرتکب شده اند ؛ اول آنکه اشتباهات آنها به خودشان مربوط است نه به ما ... و دوم آنکه خب از اشتباه آنها درس بگیریم و مسیر زندگیمان را ترسیم کنیم .

بزرگ‌ترین روز زندگیِ همه‌ی ما روزی است که مسئولیت تمام نگرش‌ها و رفتارهایمان را تمام‌وکمال بر عهده بگیریم.  جان. سی. مکسول

هدف تو از زنگی چیه ؟

این سوال را بارها در طول روز از خود بپرس، آیا برای این متولد شده ای و زندگی می‌کنی که برای گذشته افسوس بخوری و یا اینکه برای نداشته هایت به دنبال مقصر بگردی. تا کی قراره نداشته هایت را به رخ دیگران بکشی ؟ تا کی قراره با دیدن بهترین امکاناتی که دیگران دارند افسوس بخوری و با متهم کردن دیگران به انجام دادن کارهای نادرست و امثالهم برای خودت بهونه بیاری و به دنبال موفقیت واقعی زندگی خودت نری ؟

اگر قرار باشه موفقیتی رو به سمت خودت بیاری ، باید یادبگیری که زندگی کنی.باید تصمیم واقعی بگیری. باید یاد بگیری که تصمیم بگیری ... !

با نشستن و فکر کردن و افسوس خوردن هیچ کاری درست نمیشه. امروز فکر کن اگه با همین فرمون که داری پیش میری به ده سال بعد برسی دقیقا چیا داری ؟

خب با خودت مرور کن ... همین الان یک برگه سفید بردار و تموم شکایت هات رو از عالم دنیا بنویس ، همه باورهای غلط رو هم بنویس ...

یه نگاهی به نوشته های خودت بنداز کدوم یکی از این موارد فقط برای تو وجود داره ؟ به زندگی انسان های موفق نگاه کردی ؟ دکتر حسابی ، رنج های بسیار زیادی کشید اما بازهم دکتر حسابی شد .

حتما یه نگاهی به کتاب استاد عشق بنداز و ببین آیا شرایط سخت تری نسبت به این مرد بزرگ داری ؟

یک لحظه صبر کن !

موفقیت آسان به دست نمی آید. برای اینکه در زندگی موفق باشید، باید یاد بگیرید که اول زندگی کنید ، سپس تجربه کنید و شکست خوردن رابپذیرید بعد از هر شکست دوباره بلند شوید و تلاش خود را از سر بگیرید. اینکه چند بار شکست می خورید اهمیتی ندارد، مهم آن است که هر بار بپاخیزید و نگذارید شکست جلودار شما باشد.

شکست طعم تلخی دارد و می تواند بسیار نا امید کننده باشد، اما باید بدانید که هر بار زمین خوردن پایان دنیا نیست و زندگی می تواند همچنان ادامه داشته باشد. پس خود را آماده یک جنگ واقعی با نابرابری های زندگی کنید، چرا که سرانجام شیرینی پیروزی انتظارتان را می کشد.

یادتان باشد : زندگی یک سفره و توی این سفر هر از چندگاهی یک شیب تند ، یک دست انداز بزرگ و یا یک گودال بزرگ در مسیر زندگیت قرار میگیره ... باید بدونی که زندگی یک سفر از خودت به خودته ...

حتما با خودتان میگویید این حرفها شبیه شعارهایی هست که هر روز می‌شنوید.اما اگر هم چنین باشد اما بازهم واقعی است.

شما یک انسان هوشمند هستید که در عصر حاضر زندگی می‌کنید. این شما هستید که باید هوشمندانه تصمیم بگیرید .

در زندگی افراد موفق را که نظاره کنید سرشار از درسهایی است که مانند تجربیات در اختیار ما قرار دارند.

یک انسان هوشمند کسی هست که مهارت های زندگی را در خودش تقویت کرده و آماده هر نوع ناملایمتی و ناسازگاری با دیگران و جهان شده است. مهارت هایی که تقریبا مهمترین عامل پیروزی افراد موفق بوده است .

در خصوص اهمیت یادگیری مهارت های زندگی آنچه در زندگی بزرگان وجود دارد را به شرح تفصیل بررسی میکنیم .

استیوجابز

نوبل

اوپرا

برایان تریسی

محمود حسابی

دیوید بکهام

لیونل مسی

با توجه به آنچه در اینجا بدست آمده میتوان مشاهده کرد که مهارت های زندگی در دستیابی این افراد به موفقیت چقدر اهمیت داشته است. در زندگی همگان درسهایی وجود دارد که با بررسی این درسها عبرت های فراوانی میابیم.

راز هایی برای پرواز

دی همین لحظه یک نگاه کوتا به زندگی خودت بنداز! چقدر در مورد روش زندگی خودت مطمئن هستی ؟اگر با همین روش به زندگی خودت ادامه بدی تا 5 سال بعد و یا تا 10 سال بعد در کجا قرار داری ؟

همین الان از خودت بپرس ! به نظر تو راه های داشتن یک زندگی موفق و شاد چیه ؟ چه توانایی ها و مهات هایی رو الان نیاز دای که بتونی به اونچه که در رویا های خودت در مورد خودت فکر می‌کنی دست پیدا کنی ؟

با خودت صادق باش ؛ آیا میدونی چه استعداد هایی رو خدا در وجود تو نهادینه کرده و به درد چه کارهایی میخوری ؟ در مورد ارتباطات خودت با دیگران چهه نظری داری ؟ چقدر در برقراری ارتباط با دیگران موفق بودی و هستی ؟

راز های واقعی پرواز تو و بالهای واقعی پرواز تو برای رسیدن به موفقیت تنها در پاسخ به این سوالات نهفته است . با خودت صادقانه فکر کن اگر مهارت هایی مثل مهارت ارتباط گیری رو بلد باشی چقدر در مسیر زندگی میتونی موفق تر عمل کنی ؟ اگر در این مسیر بدونی واقعا چه استعداد هایی داری و بتونی به درستی با دیگران به حرف زدن بپردازی اونوقت چی ؟

داشتن مهارت خودشناسی مهمترین و اولین مهارتی هست که باید یاد بگیری ، بعد از اینکه بدونی خودت کی هستی و چه استعداد هایی در ذات تو قرار داره و خداوند در وجود تو چه چیز هایی رو قرار داده اونقته که میتونی به راحتی برای زندگی خودت هدف هایی رو تعیین کنی و برای بدست آوردن اونها تلاش کنی ...

در مسیری که پیش روی تو قرار داره ، دیگران نقش بسیار مهمی ایفا میکنند ، اما خیلی مهمه که بتونی با دیگران درست وارد رابطه بشی و از دل این رابطه به درستی بهره ببری .

 

رضاپودینه تابستان 1398

انسان هوشمند

| رضاپودینه | ۰ نظر

یادداشت نخست : نوجوانی

نوجوانی دوره ای از زندگی حدفاصل میان کودکی و بزرگسالی است. حدود و طول مدت نوجوانی مشخص نیست و در افراد و جوامع گوناگون با هم متفاوت است. شروع دوره نوجوانی را چون با بلوغ جنسی همراه است با قاطعیت بیشتری می توان تعیین کرد. چون سن پیدایش بلوغ جنسی در افراد مختلف با هم فرق دارد. به علاوه حد متوسط به طول انجامیدن نوجوانی نیز به عوامل فرهنگی و محیط بستگی دارد. دوره نوجوانی با توجه به تفاوت های فردی و تأثیر عوامل محیطی و فرهنگی از حدود 11 تا 20 سالگی طول می کشد .

نوجوانی دوره انتقال از وابستگی کودکی به استقلال و مسئولیت پذیری جوانی و بزرگسالی است. در این دوره نوجوان با دو مسئله اساسی روبروست:

1- بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین و بزرگسالان و جامعه.

2- بازشناسی و بازسازی خود به عنوان یک فرد مستقل.

رفتار نوجوانان گاهی کودکانه و گاهی همانند بزرگسالان است و در طول این دوره معمولاً تعارض بین این دو نقش در نوجوان مشاهده می شود. "استانلی هال" پدر روانشناسی نوجوانی این دوره را دوره توفان و تنش می نامد و نوجوانی را تولدی تازه می نامد. او می گوید که نوجوانی دوره انتقالی مهمی است و نوجوان شور و هیجان فراوانی احساس می کند.

والدین باید این شور و هیجان را تقویت کنند تا نوجوان با اراده و پشتکار به رشد و پیشرفتش اادامه دهد. آنها لازم است از نوجوان حمایت کنند و او را راهنمایی و کمک کنند. نیازهای او را برآورده کنند و با او به صحبت بنشینند و در زمینه اضطراب و تنش ناشی از بلوغ و انتقال به او آرامش و امنیت بدهند تا بتواند به شکل موفقی این دوره را پشت سر بگذارد و به عنوان یک جوان با هدف و برنامه و انگیزه و رغبت و پشتکار به یک عضو اجتماع تبدیل شود و وارد دنیای بزرگسالی شود.

در این دوره نوجوان بین خواسته های متضاد قرار دارد. حالات شادمانی و خنده رویی ناگهان به افسردگی و پریشانی تبدیل می شود. نوجوان احساس غرور می کند. به همان اندازه نیز احساس شرمندگی در او ظاهر می شود. با وجود داشتن دوستان متعدد ممکن است گاهی اوقات خودش را در تنهایی بگذراند. کنجکاوی نوجوان به شدت تحریک می شود و به حل مسائل با آگاهی و علاقه نگاه می کند و تلاش فراوان به خرج می دهد و گاهی مواقع هم نسبت  به حل مسائل بی اعتنا می شود. رفت و برگشت در حالات و رفتار نوجوان به روشنی مشاهده می شود. خلاصه این که نوجوانی یک دوره مهم از زندگی، بعد از کودکی و قبل از بزرگسالی است. فرایند انتقال از کودکی به بزرگسالی دشوار و پرکشمکش است. نوجوان از یک سو با سرعت بی سابقه ای بلوغ جسمی و جنسی را طی می کند و از سوی دیگر خانواده و فرهنگ و جامعه از او می خواهند که مستقل باشد.

 رشد اجتماعی و اجتماعی شدن یکی از تغییرات برجسته در دوران نوجوانی است که سبب ایجاد تمایز بین یک کودک با یک نوجوان می شود و هویت اجتماعی نوجوان را تشکیل می دهد. اجتماعی شدن با ایجاد تغییرات آشکار در شیوه های ارتباطی با والدین و همسالان شروع می شود. تغییرات آشکار زیستی و بلوغ در دوره نوجوانی سبب افزایش فاصله عاطفی بین نوجوان و والدینش می شود و به تدریج استقلال بیشتری برای نوجوان به همراه می آورد. فرایند تحول در نوجوانان و در بین پسران و دختران نیز متفاوت است. فاصله گرفتن با والدین معمولاً با فاصله گرفتن از مادر شروع می شود و با صمیمیت و نزدیک شدن به دیگران گسترش می یابد.

برای یک نوجوان ارتباط با دیگران در آغاز نوجوانی به طور عمده بر گروه همسالان و دوستان متمرکز است. اولین قدم در جهت شکل گیری مناسبات اجتماعی، وابستگی به یک گروه از دوستان همجنس در آغاز بلوغ است. در بین این گروه است که نوجوان از جهات مختلفی مثل طرز صحبت کردن،‌ شیوه لباس پوشیدن،‌ اصلاح موی سر،‌ علایق هنری و فعالیت های فوق برنامه و دیگر کارها با نوجوانان همسن و سالش دنبال همانندی می گردد.

نوجوان دوستانی را انتخاب می کند که از نظر علایق، ارزش ها، باورها و نگرش ها همانند او باشند و از نظر رفتار و سرگرمی های اوقات فراغت و نگرش نسبت به مدرسه و پیشرفت تحصیلی با وی همانند باشند. معیار اصلی انتخاب دوست در دوره نوجوانی صمیمیت و وفاداری او است. بر پایه همین معیارهای صمیمیت و گفت و گوهای خصوصی با دوستان، نوجوان می تواند خود را بشناسد و هویت خود را کشف کند.

یادگیری مفاهیم مربوط به عضویت و ایفای نقش در فعالیت های گروهی (عضویت در تیم ورزشی و انجمن های مذهبی، فرهنگی، هنری و اجتماعی) از طریق برنامه های اوقات فراغت مستحکم می شود. رشد شخصیت و خلق و خوی نوجوانان عامل مهمی در چگونگی یادگیری اجتماعی و شرکت او در فعالیت های مختلف اجتماعی است. بعضی از نوجوانان به قدری جذب گروه دوستان خود می شوند که قادر نیستند به یک فردیت رشدیافته و مستقل دست یابند و نمی توانند مسایل خود را به تنهایی حل کنند و در همه مسایل ارزشی تنها به همان گروه دوستان خود تکیه می کنند.

مقدمات عضویت در دار و دسته های ضداخلاقی، باندهای دزدی، خرابکاری و منحرفان در اوایل نوجوانی و در دوره فاصله گرفتن از خانواده فراهم می شود. این باندها به خصوص در شهرهای بزرگ و در میان گروه های اجتماعی-فرهنگی محروم تر جامعه بیشتر دیده می شوند. ویژگی های اصلی این دارو دسته ها، همانندسازی بی قید و شرط آنان با گروه خود و به فراموشی سپردن الگوهای مناسبات خانوادگی است. برای بعضی از نوجوانان باندها حکم خانواده نوجوان را پیدا می کنند. در نتیجه نوجوانان با کمک گرفتن از خانواده باید سبک زندگیشان را تغییر دهند و جایگاهی در یک گروه سالم از همسالان مدرسه یا ... به دست آورند.

کشمکش بین استقلال و وابستگی :  با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایت‌های بی‌قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد می‌کند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود می‌آورد. بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند،  گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او می‌نگرند که این خود به کشمکش‌های درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو می‌سازد  .

طغیان علیه مراجع قدرت: نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان می‌کند.

گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می‌دهد، درگیری‌هایی ایجاد می‌نماید و به اعمالی دست می‌زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره می‌کند، مثلاً بگومگو می‌کند، بحث و مجادله ی طولانی انجام می‌دهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه می‌آید، از انجام تکالیف درسی خودداری می‌کند، سیگار می‌کشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند. این مورد در خانواده‌های با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا می‌کنند از شدت بالاتری برخوردار است.

هویّت فردی :یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو می‌شود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوال‌های متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوال‌هایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا می‌روم؟ ذهن او را به خود مشغول می‌نماید که باید به آنها پاسخ دهد. احساس هویت شخصی در نوجوانان کم‌کم براساس همانند سازی‌های مختلف گذشته ی آنها تکوین می‌یابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزش‌های گروه همسالان و همچنین ارزیابی‌های معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزش‌هایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز می‌شود با ارزش‌های والدین و معلمان هم‌خوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویت‌یابی نوجوان آسان‌تر پیش می‌رود.

عدم کنترل بر رفتار و هیجانات ناشی از تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ: به دلیل رشد سریع جسمی و تغییرات مشهود در اندام‌های بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضی از رفتارهای هیجانی و عدم کنترل او طبیعی است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دلیل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بینی و یا عدم کنترل در دست‌هایش برای جابجایی خصوصاً اشیاء ظریف از طرفی و عدم آگاهی و آموزش صحیح او در مقابله با این مسایل از طرف دیگر او را از نظر روحی تحت تاثیر قرار داده به‌طوری که در خود احساس بی‌کفایتی و حقارت می‌نماید که همین امر موجبات اضطراب را در وی فراهم می‌آورد.


 

یادداشت دوم :  مهارت های زندگی

مهارت های زندگی عبارتند از مهارت هایی که افراد باید آنها را فرا بگیرند  و در گرو یادگیری آنها خود را برای حضور موفق در بین اقشار مختلف جامعه اماده کنند .

 مهارت های زندگی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی توانایی هایی هستند که امکان تعامل سازگار با دیگران و کنار آمدن با مشکلا ت را در شرایط حساس و استرس زای زندگی در اختیار انسان قرار می‌دهند .

این توانایی ها برای تقویت روابط اجتماعی بین انسان ها بسیار مهم هستند ؛ به صورت کلی ده مهارت اصلی و کلیدی در زندگی انسان هستند که به وی برای توسعه و تکامل کمک میکند . این مهارت ها عبارتند از :

1.درک و شناخت خود

2. همدلی

3.تفکر خلاق

4. تفکر نقادانه

5.مهارت های حل مسئله

6.فعالیت گروهی و دوست یابی

7.مهارت های ارتباطی (کلامی و غیر کلامی)

8. مقابله با استرس

9. کنترل هیجانات

10. مهارت های تصمیم گیری

 

آموزش جهت ایجاد و تقویت این مهارت ها کیفیت زندگی شمارا دو چندان خواهد کرد ، نوجوانان به عنوان نسل فعال و پویای جامعه لازم است که این مهارت ها را فرا بگیرند ؛ چراکه این مهارت ها آنها را برای ورود به جامعه آماده خواهد نمود .جامعه ای سرشار از تفاوت ها و تغییر ها و دگرگونی ها .

یادگیری این مهارت ها امکان تعامل سازنده بین انسان ها را افزایش میدهد و اثر گذاری روابط را در خانواده ها و اجتماع نیز دو چندان میکند .

.


 

 

این روزها در تلاطم زمان گم شده ام و انگار گامی ناپایدار بر روانه ی احساسات میکشانم !

نمیدانم واقعا چگونه در حجم عظیمی از لحظات گم شده ام ؛ اصلا گم شده ام یا حل شده ام ؟

دلتنگی را حس میکنم ! دلتنگی را اینروز ها خوب میبینم ! مثل لکه های سیاه روی شیشه که به راحتی دیده میشوند ...

آخر دلتنگ شده ام برای خودم ، برای توانمندی های ذهن خودم و برای خلاقیت های خودم .

کودک که بودم خلاقیت را نمیدانستم ولی بسیار خلاقانه زندگی میکردم اما این روز های عجیب با اینکه میدانم خلاقیت چیست اما به جای زندگی خلاقانه دست در گریبان لحظه ها شده ام و این تصویری جز تبلور ناآرامی را برایم به همراه ندارد .

خلاقیت تنها دست آورد و مهمترین دارایی زندگانی بشر است مگر نه که هر موجودی خوردن و خوابیدن را یاد دارد ... این روز ها تصمیم را باید گرفت و به قول شاعر چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید ....

اگر قرار است فقط زنده باشیم که خوردن و خوابیدن برایمان کفاف میدهد اما اگر ما انسانیم و برای زندگی کردن در تکاپو هستیم باید خلاقیت را نیز در مسیر زندگی خودمان ببینیم ، بشناسیم و از آن استفاده کنیم ...

زندگیتان خلاقانه باشد ...


رضاپودینه

8 فروردین 1398