وبلاگ رسمی رضاپودینه

🌐Reza Pudineh officialpage🌐

وبلاگ رسمی رضاپودینه

🌐Reza Pudineh officialpage🌐

محیطی برای دسترسی به محتوای تخصصی و آموزشی و تحلیلی

پیام های کوتاه

#بحران_ایران

| رضاپودینه | ۰ نظر


باران



آرام در گوش لحظه ها زمزمه می‌شود ... !
باران برای آبادانی ببارد تا بتوانیم پیشرفت کنیم ؛ باران ببارد تا انگیزه ها دو چندان شود ؛ باران می‌شنوی صدایمان را ؟
ما باران را برای آبادانی خواستیم نه برای ویرانی ...!
باران همه چیز را امروز به گردن تو می‌اندازیم ! چون تو آمدی و مارا سوپرایز کردی ، چرا قبل آمدنت برایمان میسکال نینداختی ؟
مسئولانمان میگویند پارسال چون تو نبودی در جلسات می‌نشستند و امسال چون تو آمدی .... آخر تکلیفت را با خودت مشخص کن دیگر ! برای آمدنت دور هم گرد بیاییم یا برای نیامدنت ؟
باران از تو سوال میپرسم !؟
مگر وضعیت ما را نمیدانی ؟ حال این لحظه که عده ای مارا به تمسخر گرفته اند و انگار نه انگار طی میکنند .... تو هم آمدی تا همچون پلاسکو تنها در خاطره های عده ای انسان بیگناه غم را به همراه داشته باشی ؟ مگر نمیدانی ما مردمی هستیم که به جای مدیریت قبل از شروع بحران بعد از بحران خویمان عادت کرده است به تسلیت ها ؟؟؟
از که چه توقعی داشته باشم ؟
دیگر عده هستند که خوب میدانند به جای مدیریت به راحتی میتوانند در چند تریبون به هم لبخند بزنند ...
باران جان
مگر نمیدانی ؟ در اینجا فراموش کرده ایم با هم یادبگیریم زنده بودن را ؟ هیچکداممان نمیدانیم که چگونه در مقابل حوادث بایستیم ... اگر کودکمان پاک کنی را قورت داد چه کنیم ... اگر زلزله آمد چه کنیم ! اگر باران بارید با ترانه آنوقت چه کنیم ؟؟؟پس چرا باران تو دیگر چرا ؟؟؟؟
راستی باران یادم نرفته است هنوز بگویمت برای خدا پیغامی ببر ... !
بگو دراین ملک کمبودشان تنها مدیران است و بس ...
خدایا به ما زنده بودن را بیاموز ...

رضاپودینه
فروردین 1398


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی